بعد از عشق

نوشته الیف شافاک

ترجمه ارسلان فصیحی

نشر نیک

روایت بارداری در کتاب ها 

 

رمان بعد از عشق یا همان شیر سیاه الیف شافاک را دوست ندارم. هرچند به نظرم می‌آید که ترجمه خوب و روانی دارد و مترجم طنز داستان را هم به خوبی در آورده، و البته که چندبار مطمئن می‌شوم که مترجم زن نیست و ارسلان نام مردانه‌ای است. اما گمان می‌کنم که این مرد هم مثل اشمیت یا دنیای زنان را خوب می‌شناسد و یا مشاور زن خوبی دارد.

کتاب روایتی است از جنجال یک زن که می‌ترسد اگر مادر شود نتواند نویسنده بماند و همان ابتدا از خواننده می‌خواهد هرچه در این کتاب خواند فراموش کند.

و همین مرا یاد کتاب‌های یوسف می‌اندازد که در عنوان و شروع کتاب اصرار دارند این کتاب را باز نکنید، و یا این دکمه را فشار ندهید و یا ببر را بیدار نکنید. و دقیقا دارند می‌گویند چنین کنید.

من اگر قرار است یک کتاب را به محض خواندن فراموش کنم، اصلا چرا باید بخوانم؟

و آیا همین روش شروع کتاب، اثر آن را ماندگارتر نمی‌کند؟

شافاک در این کتاب به خوبی دنیای مغشوش درونش را تصویر می‌کند و برای این کار به معرفی زنان بند انگشتی درونش می‌پردازد. زنانی که بیشتر صفحات کتاب، نخ‌های الیف را در دست گرفته‌اند و او را مثل عروسک خیمه شب بازی تکان می‌دهند.

و در نهایت او افسردگی بعد از زایمان را هم پشت سر می‌گذارد و با زنان درونش از سر صلح در می‌آید و می‌تواند خودش نخ‌های محرکش را در دست بگیرد.

در میان هر فصل روایت زندگی‌اش یک فصل را به معرفی زنانی که زیست دیگرگون داشته‌اند، می‌نویسد. اما خیلی هم رفرنس نمی‌دهد که بفهمی این اطلاعات را از کجا آورده.

و شاید همین تزریق اطلاعات کتابخانه‌ای به کتاب است که باعث شد سخت تمامش کنم و بی‌میل بخوانمش.

چون احساس می‌کردم زنی در کتابخانه نشسته، کلی کتاب خوانده و فیش برداشته و حالا دارد داستانش را مطابق فیش‌هایش می‌نویسد و تنظیم می‌کند. مسیرش از قبل مشخص است و می‌خواهد از نقطه برسد به نقطه ب. و البته که به گمانم برخی قسمت‌های کتاب او هم یک‌طرفه به قاضی رفته بود.

تصویرهایی که شافاک در کتابش خلق کرده، علیرغم اینکه خواسته بود یادم نماند در خاطرم خواهد ماند. اما نمی‌توانم بفهمم قالب این کتاب رمان بود؟ بیانیه بود؟ جستار بود؟ زندگی‌نامه بود؟ یا چه؟ شاید همین سبک تازه شافاک باعث شده تا این کتاب در ترکیه و احتمالا جهان بسیار دیده شود. اما این سبک چیزی نبود که دوستش داشته باشم و بیشتر به نظر منی که بسیاری از گفته‌های او را به عنوان یک زن و یک مادر تجربه کرده بودم، ساختگی می‌آمد.

خرده‌ای به الیف شافاک نمی‌توان گرفت. او اثر خود را ساخته و می‌رود سراغ اثر بعدی.

ما باید کتاب زنان و مردان جامعه خودمان را بنویسیم. کتابی که علیرغم کمبودهایش روایت ما باشد و دوستش داشته باشیم.